روزهای گرم نزدیک تابستان و شیطنت بچه های خوابگاه برای آب ریختن و خیس کردن همدیگر،به طور مثال فقط دو تا خوابگاه تلفن داشت و وقتی کسی از خونه زنگ میزد صدات میزدن که فلانی تلفن داری _ اونجا اونوقتا موبایل نبود-خلاصه کلی باذوق وشوق میدویدیم سمت اتاق تلفن غافل ازاینکه چندنفر بیرون منتظرن تا نقششونو اجرا کنن و تو رومثل موش آب کشیده خیست کنن وجالب تر اینکه هر کی قبلا خیس شده بود حالا جزو این گروه میشد و این جریان ادامه داشت تا اکثر بچه ها خیس بشن به بهانه تلفن… (شیمی ۷۸)